ایران همدرد با خانواده های آتش نشانها

ساختمان در حال سوختن بود و مردم همواره در صحنه ما چون سالهای اخیر گوشی موبایل به دست همچون ژورنالیست ها مشغول ثبت تاریخ بودند. از این دهشتناک تر تجمع بی مورد جهت تلاش در جهت قرارگرفتن در بهترین قاب سلفی!

خداوندِ ابراهیم پیامبر، آتش و سیمان را برای شهدای آتش نشان سرد و نرم نمود چرا که شهدا زیبا پر می کشند درد بغض اینجاست که مردمی که به تاریخ و فرهنگ و هنرشان میبالند چرا چنین شده و به کجا می رویم.

بیشترین مصیبت را نه آتش نشان ها بلکه خانواده های چشم انتظارشان می کشند که ثانیه ثانیه و در هر تپش قلب و دم و بازدمشان می میرند و زنده می شوند و می بالند.

پ.ن: مسایل حاشیه ای سیاسی و غیره و غیره بماند برای اهلش.

قحطی بزرگ در ایران

فیلم سینمایی " یتیم خانه ایران " و کتاب " قحطی بزرگ "

در خلال جنگ جهانی اول دولت بریتانیا با سیاست های خاص خود کاری کرد که ایران به یک قحطی فاجعه بار و بزرگ دچار بشود و در اذهان عمومی اینطور القا نمودند که این قحطی ناشی از خشکسالی است

حال بعد از گذشت حدودا 100 سال فیلم یتیم خانه ایران و نیز کتاب قحطی بزرگ به این موضوع پرداخته است.

قبل از مطالعه محقق اینطور می گوید:

محمد قلی مجد پژوهشگر برجسته ایرانی مقیم آمریکا و استاد تاریخ دانشگاه پنسیلوانیا در سالهای اخیر با استفاده از اسناد آرشیو ملی امریکا، آثار متعددی در باره تاریخ معاصر ایران تألیف و توجه پژوهشگران را به حقایق جدیدی که تاکنون پنهان بوده جلب کرده است.

 

او می گوید من هنگام خواندن خاطرات پدرم که در زمان اشغال روسها در سال 1320 فرماندار رشت بوده فکر  کردم بروم اسناد وزارت خارجه آمریکا در مورد اشغال ایران را هم نگاه کنم و این در سال ۱۹۹۹ بود. به آرشیو ملی آمریکا رفتم  وپس از ارائه معرفی نامه از سوی دانشگاه، تقاضا کردم این اسناد را برای من بیاورند، تعداد جعبه ای که در مورد ایران وجود داشت چیزی در حدود پنجاه جعبه بود و من اولین جعبه را که باز کردم دیدم چه گزارش های بکری در مورد ایران هست.

ادامه در اینجا

شعر طنز «بابک سلیم ساسانی»

زیبا و زشت، ما همه را لایک می کنیم

از ما نپرس این که چرا لایک می کنیم

 

زحمت کشان عرصه ی صلحیم، چون که ما

اخبار جنگ و فاجعه را لایک می کنیم

 

متن ِ شما اگر که دو خط بیشتر شود

ناخوانده در کمال ریا، لایک می کنیم

 

زشتید و بدقواره ولی با وجود این

با فحش زیر لب به شما، لایک می کنیم

 

این صفحه ها همیشه پر است از گدایِ لایک

ما هم برای دفع بلا لایک می کنیم

 

وقتی سوال می شود از ما شبیه جغد

یا خیره می شویم و یا لایک می کنیم

 

بی هیچ علتی به " مسی " فحش می دهیم

بعداً به یاد توپ طلا لایک می کنیم

 

تا صبح با دهان کف آلود و چشم سرخ

در حالتی شبیه کُما لایک می کنیم

 

آن جا که لازم است ببینیم و بشنویم

مانند کور و ناشنوا لایک می کنیم

 

حل می شود مسائل مردم بدون شک

وقتی وزیر خارجه را لایک می کنیم

 

از شاهنامه تا تن لختِ زنی عرب

بنگر که از کجا به کجا لایک می کنیم

 

مطلب نوشته اند که ما با تمدنیم

ما هم به یاد خاطره ها لایک می کنیم

!

انگشت شست دست به معنای دیگری است

شاعر دروغ گفت که ما لایک می کنیم!

####

ما فیسبوکیان به خدا در کمال صدق

این شعر را درست و بجا لایک می کنیم

 

آموزش عقاب برای رهگیری و شکار پهبادها در "کاتویک" هلند. می 2016

آموزش عقاب برای رهگیری و شکار پهبادها در "کاتویک" هلند. می 2016

 

بهرام بیضایی

اخیرا اغای شریعتمداری کیهان نشین در مورد استاد بزرگ ادبیات و نمایش ایران چیز هایی نگاشته که همه از جمله هنرمندان بزرگی چون پرویز پرستویی واکنش نشان داده اند.

من چیزی جز این نمیتوانم گفت که آغای شریعتمداری همین کلماتی را هم که تراوشات ذهنت هستند از همچو کسانی داری که شاید بخواهی برای تک تکشان نقد بنویسی. بهرحال سالهاست که "کیهان" را برای نظافت و تنظیف استعمال می کنیم. لطفا آیات و اسماء متبرکه کمتر چاپ کن.

معرفی کتاب

دیریست با حضور گوشی های هوشمند و پاره ای مشکلات و البته یکنواختی وبلاگ نویسی از این وادی دور بودم

و البته قصد بازگشت شورآفرین را هم ندارم

فقط میآیم این آبادی قدیمی ام تا از پابرجا بودنش مطمئن شده و خاطرات و زحماتی که شب و روز برایش کشیدم را از یاد نبرم..

فی الحال چند کتابی هم که از جلو دیدگان ظاهر و باطنم گذرانده ام معرفی میکنم چرا که خواندن کتاب و معرفی آن از مشغولیات ذهنی و تفریحات روح ام است.

کتاب مردان و رجزهایشان از سیدمهدی شجاعی

این کتاب نوعی مقتل از حادثه کربلاست به نوعی استان گونه و به قلم زیبای جناب شجاعی همو که آفتاب در حجاب، کمی دیرتر، پدرعشق و پسر و شاهکاری چون کشتی پهلو گرفته را نگاشته است.

کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم از نویسنده ای توانا مرحوم نادر ابراهیمی 

این کتاب گفتگو و مرور خاطرات مرد عاشقی است با معشوق ناکام 11 سال قبل خود و پر است از جملات قصار عاشقانه . این اثر در حوالی جوانی نویسنده یعنی به سال 1345 نگاشته شده که خب از دو کتاب دیگر وی که شاهکارهایی عاشقانه اند(چها نامه کوتاه به همسرم - یک عاشقانه آرام) کمی وامانده اما خواندنش به شدت توصیه می شود چرا که نثر نادر ابراهیمی شمار را مملو از عاشقانه ها می کند.

جومونگ نامه

بازنشر در بازنشر

بازپخش چندم افسانه توخالی جومونگ درسال 95

طرفای سال 91 این شعر رو گفتم الان بازپخش داره میشه این سریال افسانه جومونگ و خیلی ها رو بازم درگیر خودش کرده. منم به صرافت افتاده بازنشر بدم شعر رو.

  

جومونگنامه

 

در خواب به سر می بردم که ناگاه

جومونگ آمد به خوابم چون پر کاه

دلش از غصه سرتاسراه و خون بود

سراسر رنجش و آزرده جون بود

دو چشمان ترش آرام دل برد

بگفتم من جومونگا!سوسانو اَت مُرد؟

نمی شد یکدمی آسوده خاطر

تو گویی که شد افسانه باطل

بدو گفتم بگو جان به سر آمد

نفس در سینه ام حبس غم آورد

بگفتا که چه گویم دل ز خون است

ز ایرانی جماعت سر به گور است

شما ما را تمسخر کرده ای یا

که خود نبدانی از تاریخ پویا

تو خود فردوسی و شهنامه داری

نظامی گنجوی، مولوی داری

رستم و تهمینه ای همچون سنوبر

سی که سی هزاران سیمرغ در بر

حافظ و حلاج و سعدی چون کبوتر

مصدق، شاعرِ عاشقِ میهن

ولی باز هم تو گیرت برسر ماست

به شمشیر فرو افتاده در قاف

به خون غلتاندن رعیت برای

ردای شاهی و تیغ خیالی

برو پارسی برو کم دست بینداز

فسانه های توخالی ما را باز

برو بنگر که رستم چشم براه است

نگاهش بر دل ایران پاک است

نشسته منتظر از نو بسازش

کمر بشکسته اش را بازسازش

تو مو می بینی و ما پیچش مو

جومونگی نیست آخر بر سر کوه

 

(میم-بروجردی)

توصیه کتاب دختــــر شیـــــنا

کتاب دختر شینا

خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر شهید ستار ابراهیمی هژیر

امکان ندارد این کتاب عاشقانه را بخوانی و لبریز از حس زیبای عشق نشوی

و گوشه چشمی تر نکنی

این نه تنها خاطرات بلکه یک رمان عاشقانه است...

پیشنهاد اکید!

 

تــــو با من چه کردی قدم...(اوج عاشقانه ها)

نام پروفسور ناصر پارسا پزشک بروجردی در میان دانشمندان برجسته

برگرفته از وبلاگ فرهای داوودوندی

http://www.farhad90.ir/page/1

پرچم بروجرد همیشه بالاست

نام پروفسور ناصر پارسا پزشک بروجردی

 در میان دانشمندان برجسته 

کاشف بیماری ژنتیک پزشکی و سرطانی دنیا

 

در لیست بالا که ملاحظه میکنید. اسامی دانشمندانی برجسته دنیا است که کاشف بیماری ژنتیک پزشکی و سرطانی بوده اند که نیمی از آنها جایزه نوبل دریافت کرده اند. 

سایت جدید اخبار بروجرد

بـروجــرد مـــــــــا

http://borujerdema.ir/

خبرهای بروجـــــــــــــــرد

خبرهای بروجـــــــــــــــرد را از اینجا دنبال کنید

 

وبسایت آقای فرهاد داوودوندی

 

http://farhad90.ir/

سنگ نوشته عصر صفوی در بروجرد

سنگ نوشته‌ای از دوران شاه عباس صفوی

بر سر در غربی مسجد جامع بروجرد



نمایی از مسجد جامع

حدیث قدسی

برترين اعمال
 
رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنيِنَ عَلَيْهِ السَّلامُ: إنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ سَألَ رَبَّهُ فِي لَيْلَةِ الْمِعْراجِ فَقالَ: يا رَبِّ! أيُّ الاْعْمالِ أفْضَلُ؟فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: لَيْسَ شَيْءٌ عِنْدِي أفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَالرِّضا بِما قَسَمْتُ.

از امير مؤمنان(عليه السلام) روايت شده است كه:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در شب معراج از پروردگارش پرسيد:

پروردگارا! برترين و شريفترين كارها كدام است؟

خداوند عزّوجلّ در پاسخ فرمود:

هيچ عملى نزد من بالاتر از توكل بر من و راضى بودن به آنچه كه من

قسمت كرده ام، نيست.

مثل باران


من نميگويم درين عالم

گرم پو، تابنده، هستي بخش

چون خورشيد باش

تا تواني،

پاك، روشن،

مثل باران،

مثل مرواريد باش


فریدون مشیری

فهرست پایتخت‌های ایران در طول تاریخ

حکومت ها : شهر ها

عیلامیان: آوان و شوش.

مادها: هگمتانه.

هخامنشیان: هگمتانه، شوش و تخت جمشید.

سلوکیان: سلوکیه و انطاکیه.

اشکانیان: صددروازه و تیسفون.

ساسانیان: بیشاپور، تیسفون شوشتر(زمستانی). کرمانشاه(تابستانی)

طاهریان: مرو و نیشابور.

صفاریان: زرنج.

علویان: آمل.

سامانیان: بخارا.

زیاریان: گرگان.

بوییان: شیراز.

غزنویان: غزنین و لاهور.

سلجوقیان: نیشابور، مرو، اصفهان و همدان.

اتابکان: آذربایجان، تبریز.

اتابکان فارس: شیراز.

اتابکان لر: ایذه.

قراختاییان: کرمان.

خوارزمشاهیان: گرگانج.

ایلخانان: مراغه، سلطانیه و تبریز.

کرتیان: هرات.

مظفریان: یزد.

سربداران: سبزوار.

چوپانیان: تبریز.

جلایریان: تبریز و بغداد.

تیموریان: سمرقند و هرات.

قراقویونلوها: تبریز.

آق‌قویونلوها: تبریز.

صفویان: تبریز، قزوین و اصفهان.

افشاریان: مشهد.

زندیان: شیراز.

قاجاریان: تهران.

پهلوی‌ها: تهران.

جمهوری اسلامی: تهران.

Wife and mother are sugar

 

یک جمله قشنگی فیلم سیمارون محصول آمریکا 1931 داشت:این بود:

 

 

Wife and mother are sugar, sugar how I missed

 

Wife and mother are sugar, sugar how I missed

جان کلام

امام علی (ع) : راستی بزرگترین افسوس در روز قیامت حسرت و افسوس مردی است که در نافرمانی خداوند مالی بدست آورد و آنرا برای وارثین خود قرار دهد و شخص وارث آن مال را در راه فرمان خدای سبحان انفاق کند و به بهشت رود و مرد نخستین که صاحب مال بود به سبب همان مال به دوزخ رود.

آثارالصادقین جلد 2 صفحه 148

 

امام علی (ع) : هرکه دوست دارد بدون ثروت غنی شود و بر سلطه و قدرت عزت یابد و بدون فامیل و خویشاوند فزونی یابد باید از ذلت معصیت خدا به سوی عزت طاعت او خارج شود . که اگر این طور شد همه آن مطالب را خواهد یافت.  

آثارالصادقین جلد 13 صفحه 251


فواید خوشبینی به پروردگار در کلام امام رضا(ع)

فواید خوشبینی به پروردگار در کلام امام رضا(ع)

امام رضا علیه‌السلام در حدیثی گهربار فواید خوشبینی به پروردگار جهانیان را بیان فرموده‌اند.


امام رضا علیه‌السلام فرمودند: به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است.
و هر که به رزق و روزی اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد.
و هر که به اندک از روزی حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده‌اش در نعمت باشد.
و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد.
و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.

متن حدیث:
أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ کانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِی بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْیَسیرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِی بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْیا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلی دارِالسَّلامِ.

«تحف‌العقول،صفحه ۴۹۹»

بروجرد

كشاورزي در بروجرد رونق دارد.

محصولات عمده آن گندم، جو، حبوبات و ميوه بويژه انگور ياقوتي

و خربزه‌هاي پر آب و شيرين است.‌


مشهور است در زمان هخامنشيان بروجرد محلي براي نگهداري اسب بود و دوازده هزار اسب با توجه به وجود كشتزارهاي سبز و خرم و مرغزارهاي پر علف و آبهاي جاري در آنجا چرا مي كردند و پرورش اسب تا پايان دوره ساساني همچنان در آنجا ادامه داشت.



شهر بروجرد در گذشته به بافتن پارچه‌هاي گلدار معروف بود. جهانگرد و سياستمدار روس در سفرنامه خود كه مربوط به 170 سال پيش است درباره پارچه‌هاي قلمكار بروجرد مي‌نويسد به بافتن چيت گلدار معروف است هرچند از نظر كيفيت پايين‌تر از جنس اصفهان است مع هذا در سراسر ايران خواستاران فراواني دارد و حتي راه خود را تا ولايت مسلمان‌نشين امپراتوري روسيه هم باز كرده است.


اینطور نگاهم نکن

اینطور نگاهم نکن


روزی روزگاری

                    دست داشتم

                                       پا داشتم


گمشان کردم در دوست داشتنت


-جلیل صفربیگی-


از شاعر بیشتر بدانید


زبان و گویش بروجرد

گویش بروجردی زبان گفتاری رایج در شهر بروجرد است. بروجرد به عنوان ناحیه ای مرزی بین لرستان و نقاط مرکزی ایران محل برخورد فرهنگ ها و مردمان مختلف بوده است که به پیامد آن گویش های مختلفی در ناحیه بروجرد قابل تشخیص است. گویش مردمان شهر بروجرد هم به همین گونه در گذر زمان دگرگونی هایی یافته است. در گویش بروجردی ردپای واژگان و زبانهای باستانی ایران به خوبی دیده می شود. هنوز بسیاری فعل ها با الف در ابتدایشان شروع می شوند مانند اشکستن و اشنتفن به معنای شکستن و شنفتن. واژه هایی رایج چون ایواره و مهراوه از یادگارهای بسیار کهن هستند. برخی کتابها گویش بروجردی را زیر شاخه ای از لهجه یا زبان لری نام برده اند و برخی نیز آن را گویشی مستقل و از زیرشاخه های فارسی دانسته اند. لغت نامه دهخدا بی هیچ توضیح دیگری لهجه مردمان بروجرد را لری ذکر کرده است و خود لری را هم زیر شاخه ای از فارسی دانسته است. در باره لری هم دو دیدگاه متفاوت هست: برخی لری را زیرشاخه ای از زبان فارسی می دانند و برخی آن را زبانی مستقل از فارسی کنونی و برگرفته از زبانهای ایران باستان مانند پهلوی می دانند. آنچه که مهم است این است که لری نزدیک ترین زبان به فارسی کنونی است و به غیر از برخی واژه های اصیل و خاص، سایر واژگان لری کم و بیش همان واژگان فارسی هستند که مانند هر لهجه دیگری دچار دگرگونی های محلی شده اند.

گویش بروجردی نزدیکی و شباهت بیشتری به فارسی دارد به گونه ای که بحث در مورد آن کمی دشوار می نماید. در مجموع یا باید بروجردی را گویشی فارسی دانست که تاثیر خیلی زیادی از لری گرفته است و یا باید آن را گویشی از لری دانست که کاملاً به فارسی نزدیک شده است. چنین است که در منطقه بروجرد و لرستان، گویش مردم بروجرد را بروجردی می نامند و گویش دیگر نقاط لرستان را لری می نامند. گویش لری که در بیشتر نقاط مرکزی و جنوبی لرستان رواج دارد در بسیاری از روستاهای جنوبی بروجرد نیز گسترش یافته است. دلیل این مساله اسکان خانواده های فراوانی از ایل بیرانوند در دشت سیلاخور و کوهستانهای غربی بروجرد است.

تاریخ بروجرد

شواهد کافی در مورد شهر بودن آن تنهااز دوران ساسانیان موجود است که بر اساس کتابهای تاریخی، بروجرد یکی از پایگاههای نظامی ایران به هنگام حمله اعراب و جنگ نهاوند بوده‌است. در گذشته بروجرد از شهرهای آباد و مهم بوده و گاه فرمان‌داری جداگانه و گاه مرکز استان لرستان و خوزستان بوده‌است.

مینورسکی نام اصلی این شهر را ویروگرد و آن را منتسب به ویرو شاهزاده دوره اشکانی می داند

در منطقه سیلاخور در دوره مادها و بعدها در دوره هخامنشیان قلعه های نظامی و ارتباطاتی متعددی وجود داشته است و یکی از آنها هم قلعه بروجرد بوده است که با فاصله اندکی از قلعه های مشهور دیگر مانند قلعه رومیان قرار داشته است . ناحیه بروجرد و نهاوند در پایان دوره ساسانیان به دلیل حمله اعراب به ایران اهمیت نظامی و دفاعی ویژه ای داشتند و محل استقرار سپاهیان ایران بوده اند.



القاب بروجرد

در منابع مختلف گاه به شهر بروجرد لقب‌هایی منتسب شده است. از جمله آنها شهر سبز حضرت سلیمان است که توسط ظل السلطان داده شد.

به دلیل اینکه شجاع الدین لر مدتی در این شهر سکونت داشت لقب شهر شجاعان را به آن دادند.

همچنین زادگاه فرزانگان از لقب‌های دیگر این شهر است. اما لقبی که بیشتر منابع بر آن تصریح دارند دارالسروربه معنای سرای شادمانی است که محمد تقی خان حکیم صفای شهر در فصل بهار را علت آن دانسته است.

همچنین لقب دیگری با نام دارالشوکه در پشت سکه‌های ضرب بروجرد در دوره قاجار دیده شده است.

نام بروجرد

بروجرد با نامهای گوناگون در درازای تاریخ خوانده شده است ؛

بروجرد را با نامهای زیر خوانده اند:

اُرُجِرد-اُرُگِرد-اُرُذکَرد-اُروگِرد-الوکرد-بَرجود-بَردُجِرد-بَرگود-بَروجِرد-بُروجِرد-بروکرد-بَروگِرد-بکاگِرد-بوک گرد-پیروزگرد-پیروزه گِرد- فُروجِرد-فُلوُگِرد-فیروزگرد-فیروزه جرد- فیروزه گرد-وَرجرد-وَردگرد-وَروجِرد-وَروگِرد-وِروگرد-وِلوگرد-ووریِ گرد-ویروگرد-یزدجرد-یزدگرد.

گرد و کرد در اسامی شهرهای ایرانی به معنای شهر، آبادی و ساخته و اثر هستند. اشکانیان و ساسانیان شهرها را بیشتر با پسوند گرد می‌ساخته‌اند همانند سوسنگرد، بروگرد و دارابگرد. عده‌ای نام درست بروجرد را ویروگرد دانسته‌اند که به معنای شهر و ساخته ویرو شاهزاده اشکانی است. کوهی در غرب بروجرد با نام ولاش نیز یاد آور نام شاهان اشکانی است. اما معتبرترین نوشته‌ها، بروجرد را پیروزگرد دانسته‌اند که آن را به فیروز ساسانی منتسب می‌کند. سعید نفیسی بروجرد را از شهرهای ساسانیان و اصل آن را بروگرد و ساخته از «بر» + «گرد» دانسته‌است که به معنای شهری است که گرد است و بر و میوه فراوان دارد. یزدگرد سوم پادشاه ساسانی پس از شکست از اعراب به منطقه بروجرد گریخت و سپاهیانش در آن محل بر + او + گرد آمدند و به این ترتیب نام این محل بَروگرد شد. در کتاب‌های تاریخی از بروجرد با نامهای گوناگون نام برده شده‌است مانند بَروجرد، فلوجرد، اردکرد، یزدگرد، ولوگرد. روحبخشان در کتاب «جغرافیای تاریخی بروجرد» بیش از سی مورد از صورتهای مختلف نام این شهر را به تفصیل ذکر نموده‌است.


سال بلوا

کتاب پیشنهادی  " سال بلوا" 

اثر عباس معروفی دارای آثاری چون سمفونی مردگان و فریدون سه پسر داشت

از مناجات های علی شریعتی


حسین!

ای آنکه ممرگ سرخرگ سرخ را برگزیدی تا عاشقانت را از مرگ سیاه برهانی!

تاریخ فردای ما، کالبد زمان ما،

به تو و خون تو محتاج است! 


امام حسین با نیمه کاره گذاشتن حج (عید قربان را به جا نیاورد)می خواست یک چیز را ثابت کند"اگر روزی حسینی نباشد و یزیدی باشد گردیدن به دور خانه خدا گردیدن به دور بت است" 

تنها سجده كسی قبول هست كه غروری برای شكستن دارد 


ای زینب!
ای زینب ، از زبان علی در کام !
با ملت خویش حرف بزن !
ای زن !
ای که مردانگی در رکاب تو جوانمردی آموخت ...
ای زبان علی در کام ! ای رسالت حسین بر دوش !
ای که از کربلا می آیی و پیام شهیدان را ،
در میان هیاهوی همیشگی قداره بندان و جلادان ،
همچنان به گوش تاریخ می رسانی .
زینب ، با ما سخن بگو !
مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی !
مگو که جنایت ، آن جا تا به کجا رسید !
مگو که خداوند ، آن روز،
عزیز ترین و پرشکوه ترین ارزش ها و عظمت هایی را که آفریده است ،
یک جا در ساحل فرات ،
و بر روی ریگزار های تفتیده ی بیابان طف ،
چگونه به نمایش در آورد و بر فرشتگان عرضه کرد ،
تا بدانند که چرا می بایست بر آدم سجده می کردند...؟
آری زینب !
مگو که در آن جا بر شما چه گذشت!
مگو که دشمنانتان چه کردند ، دوستانتان چه کردند ...؟
آری ای " پیامبر انقلاب حسین (ع)"!
ما می دانیم . ما همه را شنیده ایم .
تو پیام کربلا را ، پیام شهیدان را به درستی گذارده ای ، 
تو شهیدی هستی که از خون خویش کلمه ساختی ،
همچون برادرت که با قطره قطره ی خون خویش سخن می گفت . 
ای که از باغ های سرخ شهادت می آیی
و بوی گل های نوشکفته آن دیار را، در پیرهن داری ،
ای دختر علی ، ای خواهر،
ای که قافله سالار کاروان اسیرانی ،
ما را نیز در پی این قافله با خود ببر!


تو ای حسین !
با تو چه بگویم ؟
" شب تاریك و بیم موج و گردابی چنین هائل"
و تو ای چراغ راه ،
ای كشتی رهایی ،
ای خونی كه از آن نقطه ی صحرا ،
جاودان می تپی و می جوشی،
و در بستر زمان جاری هستی،
و بر همه نسل ها می گذری ،
و هر زمین حاصل خیزی راه سیراب خون می كنی ،
و هر بذر شایسته را در زیر خاك می شكافی و می شكوفانی ،
و هر نهال تشنه ای را به برگ و بار حیات و خرمی می نشانی ، 
ای آموزگار بزرگ شهادت !
برقی از آن نور را 
بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفكن !
قطره ای از آن خون را 
در بستر خشكیده و نیم مرده ی ما جاری ساز !
و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را 
به این زمستان سرد و فسرده ی ما ببخش !
ای كه " مرگ سرخ " را برگزیدی 
تا عاشقانت را از " مرگ سیاه " برهانی،
تا به هر قطره خونت ،
ملتی را حیات بخشی و تاریخی را به تپش آری
و كالبد مرده و فسرده عصری را گرم كنی ،
و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی !
ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، كالبد زمان ما ، 
" به تو و خون تو محتاج است ".

وبلاگها را می ستایم

وبلاگها را می ستایم چرا که مظهر وفاداری اند

و مرگ بر وبسایت ها

که به چزی بند نیستند

و بی وفا را 

فریاد می زنند.

به مناسبت بازپخش افسانه جومونگ

طرفای سال 91 ایت شعر رو گفتم الان بازپخش داره میشه این سریال افسانه جومونگ و خیلی ها رو بازم درگیر خودش کرده. منم به صرافت افتاده بازنشر بدم شعر رو.


جومونگنامه

 

در خواب به سر می بردم که ناگاه

جومونگ آمد به خوابم چون پر کاه

دلش از غصه سرتاسراه و خون بود

سراسر رنجش و آزرده جون بود

دو چشمان ترش آرام دل برد

بگفتم من جومونگا!سوسانو اَت مُرد؟

نمی شد یکدمی آسوده خاطر

تو گویی که شد افسانه باطل

بدو گفتم بگو جان به سر آمد

نفس در سینه ام حبس غم آورد

بگفتا که چه گویم دل ز خون است

ز ایرانی جماعت سر به گور است

شما ما را تمسخر کرده ای یا

که خود نبدانی از تاریخ پویا

تو خود فردوسی و شهنامه داری

نظامی گنجوی، مولوی داری

رستم و تهمینه ای همچون سنوبر

سی که سی هزاران سیمرغ در بر

حافظ و حلاج و سعدی چون کبوتر

مصدق، شاعرِ عاشقِ میهن

ولی باز هم تو گیرت برسر ماست

به شمشیر فرو افتاده در قاف

به خون غلتاندن رعیت برای

ردای شاهی و تیغ خیالی

برو پارسی برو کم دست بینداز

فسانه های توخالی ما را باز

برو بنگر که رستم چشم براه است

نگاهش بر دل ایران پاک است

نشسته منتظر از نو بسازش

کمر بشکسته اش را بازسازش

تو مو می بینی و ما پیچش مو

جومونگی نیست آخر بر سر کوه

 

(میم-بروجردی)


مراحل توبه چيست ؟  

مراحل توبه چيست ؟

س 494- مراحل توبه چيست ؟

ج - توبه دو بازگشت از خداوند متعال به بنده ، و يك بازگشت از بنده به سوى خداوند سبحان است .

 نخست خداوند به بنده توبه و رجوع نموده و او را متوجه گناهش مى كند، 

سپس بنده به سوى خداوند توبه و بازگشت مى كند،

 آنگاه خداوند با مغفرت به سوى بنده رجوع نموده و توبه او را مى پذيرد.

 خداوند سبحان مى فرمايد

لقد تاب الله على النبى و المهاجرين و الانصار... ثم تاب الله عليهم ليتوبوا، ان الله هو التواب الرحيم .توبه : 117 و 118)

به يقين خدا بر پيامبر و مهاجران و انصار رجوع نمود... پس خدا به آنان توفيق توبه داد، تا توبه كنند، بى ترديد خدا توبه پذير و مهربان است .

گناه کبیره

خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: (إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ); [1]

«اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى شويد، پرهيز كنيد گناهان كوچك شما را مى پوشانيم». 

[1] سوره نساء، آيه 31.


نامه امام رضا (عليه السلام) به مأمون كه در آن، بيش از 30 گناه، كبيره شمرده شده است،
 از جمله:
  قتل نفس، 
زنا، 
سرقت، 
شرب خمر، 
عقوق والدين،
 فرار از جهاد،
 خوردن مال يتيم به ناحق،
 رباخوارى،
 كم فروشى،
 قمار،
 نااميدى شديد از رحمت الهى،
 ادا نكردن حقوق ديگران، 
جنگ با اولياى الهى، 
يارى ظالمان و
 قسم دروغ.
هر گناهى كه از روى بى اعتنايى به دين صورت بگيرد، كبيره است.
 فخررازى اين نظر را نيكو شمرده است.